صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

معنی واژگان درس «طوطی و بقّال»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

وی

او

خوش نوا

خوش سخن

گویا

سخن گو

گریخت

فرار کرد

بودی

می بود

نکته گفتن

شوخی کردن

خطاب

رویاروی سخن گفتن

آدمی

انسان

ناطق

سخنگو، گویا

بُدی

می بود

نوا

نغمه و آواز

حاذق

ماهر، چیره دست

جستن

پریدن، جهیدن

صدر

بالا، سینه

خواجه

سرور، آقا

فارغ

آسوده

خواجه وش

کدخدامنش

وش

مانند

جامه

پارچه

کَل

مخفّف کچل

گشت

شد

ضرب

زدن

روزک چندی

چند روز اندک

ندامت

پشیمانی، تأسف

زیر

پشت

میغ

ابر

چون

هنگامی که

گفت

سخن (اسم)

درویش

تهیدست، گدا

را

به

نطق

سخن گفتن

مرغ

پرنده

زار

درمانده و ناتوان، بیچاره

بُد

بود

نومیدوار

با ناامیدی

وار

مانند

گون

گونه، نوع

را

به

شگفت

عجیب

اندر

در

سربرهنه

بی کلاه

طاس

کاسۀ مسی

هی

هان، ای

درزمان

بی درنگ

بانگ

فریاد

درویش

گدا، تهیدست

کلان

کچل ها

آمیختی

معاشرت کردی

مگر

قید پرسش، آیا

از شیشه روغن

شیشۀ روغن

قیاس

سنجش، مقایسه

خلق

مردم

کو

که [زیرا] او

دلق

جامه پاره پاره

صاحب دلق

ژنده پوش

پنداشت

تصور کرد

پاکان

انسان های پاک

مانستن

مانند بودن

ماندن

اقامت کردن

ماند

مانند باشد

نبشتن

نوشتن

ناب

خالص

جمله

همه

عالم

جهان

زین سبب

به این خاطر

ابدال

مردان کامل

گون

گونه

لیک

ولی

سرگین

فضله، پشگل

مشک

گونه ای عطر

خالی

پوک

خلق و خوی

اخلاق

بسی

بسیاری

ابلیس

اهریمن

شاید

شایسته است

آدم روی

آدم نما

دچار شدن

برخورد کردن

بر سبیل

از راه، از سر

نفرین

لعنت

تحسین

آفرین، ستایش

عزیز

گرامی

زبون

خوار، ناتوان

ناکس

نامرد

قهر

خشم، غضب

جور

ستم

جفا

ستم، آزار

پیش بردن

انجام دادن

بیش

بیش تر

تراویدن

ترشح کردن

جاهل

نادان

جولقی

ژنده پوش و گدا و درویش

مسـلّم نداشت

باور نمی کرد، نمی پذیرفت

سفاهت

نادانی، بی خردی، کم عقلی

اشباه

جمع شبه، مانندها، همانندان

آبخور

آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارند

سوداگر

آن که کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر

تلطف

مهربانی، اظهار لطف و مهربانی کردن، نرمی کردن

عربده

فریاد پرخاشجویانه برای برانگیختن دعوا و هیاهو، نعره و فریاد

 


سایر مباحث این فصل